Present Based On Books دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد
Title | : | دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد |
Author | : | شهرام رحیمیان |
Book Format | : | Paperback |
Book Edition | : | Special Edition |
Pages | : | Pages: 111 pages |
Published | : | January 2001 by نيلوفر |
Categories | : | Novels. Fiction. Cultural. Iran. Literature. Novella |
شهرام رحیمیان
Paperback | Pages: 111 pages Rating: 3.7 | 1693 Users | 256 Reviews
Relation In Favor Of Books دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد
افسر شهربانی گفت:«شما حق نداشتین جنازهرو از سردخونه بیمارستان بدزدین. شما مرتکب جرم بزرگی شدین. امیدوارم از عواقب کاری که کردین خبر داشته باشین.» گفتم:«سرکار، آدم غریبهرو که ندزدیدم. زن قانونیمو بردم خونه. زنی رو که سالهای سال باهاش زندگی کردمو برگردوندم پیش خودم. این کار جرمه؟» افسر شهربانی گفت:«بله که جرمه. زنتون تا نمرده بود زنتون بود، وقتی مرد که دیگه زنتون نیست. تازه، آدم عاقل، خودت بگو، آدم لخت میشه و بغل زن مردهاش میخوابه و باهاش عشقبازی میکنه؟» پرسیدم:«جناب، زنم مگه مرده؟» جناب سروان سرش را با عصبانیت تکان داد و گفت:«انگار شما میخواین اوقات منو تلخ کنین؟»...Define Books Supposing دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد
Original Title: | دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد ISBN13 9789644481208 |
Edition Language: | Persian |
Setting: | Iran, Islamic Republic of |
Literary Awards: | جایزه ادبی مهرگان for تقدبر (2001) |
Rating Based On Books دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد
Ratings: 3.7 From 1693 Users | 256 ReviewsCritique Based On Books دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد
نبرد عشق و عذاب وجدان و احساس گناه. از طرفی حس گناه به نابودی و زوال میكشونه و از طرفه دیگه عشق میخواد نجاتت بده اما تا مدت ها در منجلاب عذاب خودت گیر میكنی و زمانی به خودت میای كه دیر شده. همه چی از بین رفته عمرت و ادمایی كه دوسشون داشتیاول از همه باید اعتراف کنم که این کتاب رو صرفا به خاطر اسم جالب و وسوسه کننده ش خوندم:دیو چه کتاب محشری بودو چه قدر به همین زودی دوست دارم دوباره بخونمشیک عاشقانه ی نه چندان آرام با چاشنی قسمتی از تاریخ معاصر....
تقصير اين قصه ها بودتقصير اين دشمنا بوداونا اگه شب نبودن سپيده امروز با ما بودسپيده امروز با ما بود
کل متن کتاب حول محور توهم دکتر نون می چرخید چیز خاصی نداشت بنظرم یا حداقل توجه من رو جلب نکرد. حتی رابطه ی عاطفی که بین دکتر نون و زنش بود هم آدمو جلب نمی کرد ۷ دی ۹۶
خیلی تلاش کردم که جذبش بشوم اما نشد. راستش بهجز فرم که ترجیح میدهم دربارهاش چیزی ننویسم قصه هم چندان پرکشش نبود. شخصیتپردازی و دیالوگها زیادی سطحی و گاهی بیمزه بودند. دکتر نون گفت: آقای مصدق! این دوتا درخت بچههامونن. دوقلوهامونن. ملکتاج به فرزندی قبولشان کرده که خدارو خوش بیاد و شما هر چه زودتر نخستوزیر بشین.خنده چهره دکتر مصدق را جلا داد. گفت: عجب! پس دیگه حتما رو شاخشه که نخستوزیر میشم.شاید تنها چیزی که قرار بوده داستان را متفاوت کند جریان سیال ذهن و ظاهر شدن مداوم معشوق در ذهن راوی است اما
خیلی خوب. خیلی خیلی خوب.تا حالا کتاب دیگری نخواندهام که تغییر دائم زاویۀ دید و زمان ماجرا این قدر بهش بیاید.الف- از نظر روانشناسی:1. فیلم ذهن زیبا به کارگردانی ران هوارد _کارگردان کد داوینچی_ را یادتان هست! جان نش _با بازی راسل کرو_ به اسکیزوفرنی مبتلا بود و توهّمهای شدیدی غالباً از نوع بینایی داشت.2. احساس گناه شدید و افراطی از نشانههای افسردگی ماژور گزارش شدهاست.3. این کتاب داستان شخصیّتی است که در زمینۀ یک زندگی عاشقانه طی یک واقعۀ سیاسی دچار اسکیزوفرنی و افسردگی شدید میشود.ب- از نظر شیوۀ
ريويويي كه نوشته بودم براش پريد! :( ديگه كم كم به آخرهاي داستان كه رسيدم ميتونستم درموردش قضاوت كنم كه داستان خوبيه. قلم و سبك داستان نويسي رو دوست داشتم. تغيير راوي كه مدام در داستان اتفاق ميفتاد باعث شده بود تنوع بيشتري پيدا كنه. اين داستان داستان انتخابه! انتخاب بين عشق و سياست!دكترنون بالاخره آخر داستان ميفهمه بايد چه تصميمي بگيره و به نظر خودش عشق رو به سياست ترجيح ميده و سياست رو پس ميزنه. سياستي كه همه سالهاي عمرش رو تباه كرده. ولي اين انتخاب ديگه فايده اي نداره.چون ديگه ملكتاجي نيست تا
0 Comments